مو که از سوته دلانم چون ننالم ---مو کز بیحاصلانم چون ننالم
بگل بلبل نشیند زار نالد---مو که دور از گلانم چون ننالم
ز دل مهر تو ایمه رفتنی نه---غم عشقت بهر کس گفتنی نه
ولیکن شعله مهر و محبت ---میان مردمان بنهفتنی نه
محبت آتشی در جانم افروخت---که تا دامان محشر بایدم سوخت
عجب پیراهنی بهرم بریدی---که خیاط اجل می بایدش دوخت
ز بوی زلف تو مفتونم ای گل---ز رنگ روی تو دلخونم ای گل
من عاشق ز عشقت بی قرارم---تو چون لیلی و من مجنونم ای گل
بابا طاهرعریان
سلام. دوست خوبم .از مطالب خوبتون استفاده کردم. مایلم به وبلاگ باحال شمالینک بدم اگه خودتون قبول کنید. راستی توی یه مشکل اساسی گیر کردم. حکایتش توی وبلاگمه ! می تونید کمکم کنید!
شعر زیبایی بود.راستی یک سایت جذاب پیدا کردم.دیدنش خالی از لطف نیست.
www.sohrabsepehri.com
سلام ، تکرار نوای بی صدای آدمیست ******** سلام ، امید سبز ، ناامید خستگیست ...
سلام ،کلام با صفای ، ماندنیست ******* سلام ، نهایت جواب یک خداحافظیست ...
از اینکه سرزده و بدون هیچ مقدمه ای ، به وبلاگ شما آمدم شرمنده ام . آمدنم به وبلاگ شما بطور کاملا اتفاقی و از طریق وبلاگ دوستم ، مهدی بود ...
از مطلبی که نوشته بودید خیلی خوشم آمد . راستش از خواندن اینگونه مطالب که در خود ، صنعت زیبای " کلمه آرائی " را دارند لذت می برم ...
من چون به تنهائی خیلی علاقه دارم یک مطلب مثل مطلب شما گفتم ، شاید خواندنش خالی از لطف نباشه :
" تنها ، تنهایی است که میتواند تنهائی را ، تنها ببیند ... به تنهایی ، میتوانی تنهائی را ، تنها بگذاری ، مگر و تنها مگر ، تنهائی را ، به تنهایی به منتهای تنهایی خود واگذاری ... تنها چشمان تنهایی که ، به تنهایی ، تنها ترین تنها را یافت ، تنهایی چشمان تنهایی بود که ، تنها تنها ، تنهایی میخرید ... "
خوشحالم از اینکه به اندازه زیبائی من تنهائید ، زیرا که من در خود زیبائی ای نمی یابم ... " ای کاش می توانستیم مانند آدمهای کور ببننیم .... "
از اینکه سرتون را درد آوردم ببخشید ، به هر حال این تحفه برادرانه را از من بپذیرید و من را مثل برادر کوچک خود بدانید ...
روی حرفی از" تنهایی" که بیشتر ان را دوست داری " مد " بگذار ... { تنهائی : به معنی یک انسان تنها --- تنهایی : به معنای حسی آن }
.... در پناه او که همواره تنها بوده و هست ....