پر یادت باز به من گرفت

ـ از میان خطوط ترک خورده ذهنم،گزیده تقدیمت می کنم هر وقت نگاهم با ماه تلاقی کندو آنگاه یادت غوغا می آفریند در این دلک پر شرم.
ـ کلماتم نیلوفر وار در انتظار حجم تقدیم به تو شناورند بر آب فاصله و نگاهت سوقشان می دهد به غوطه ور شدن در امواج اشتیاق.
نظرات 5 + ارسال نظر
پوریا یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 07:51 ب.ظ http://www.tanboor.blogsky.com

از ذهنت متشکرم .....

پرستو یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 09:41 ب.ظ

سلام . مثل همیشه زیبا و اشنا .

غریبه دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 09:51 ب.ظ

تو نگاهت ماهست و تلاقی تنهاست . کلماتت زیباست

آب این فاصله هم اشک چشمان من است

من نگاهم انگار خود غریقی تنهاست . کلماتت زیباست

محمد رضا دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 10:09 ب.ظ http://www.liberta.persianblog.com

هر چی فکر کردم چی بنویسم ..........دیدم نمیتونم به خوبیه شما بنویسم ...............برای همین فقط.........خیلی قشنگ بود

محمد رضا سه‌شنبه 25 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.liberta.persianblog.com

من درست متوجه منظورتون نشدم ..........فکر کنم باید بیشتر توضیح بدید...........ممنون

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد