رخت باید بست… دامنی گر چاک شد در عالم رندی چه باک / جامعه ای در نیک نامی نیزمی باید درید این لطایف کز لب لعل تومن گفتم که گفت/وین تطاول کزسرزلف تومن دیدم که دید عدل سلطان گر نپرسد حال مظلومان عشق/گوشه گیران را از آسایش طمع باید برید تیر عاشق کش ندانم بر دل حافظ که زد/این قدر دانم که از شعرترش خون می چکید
|