حقیقت این است که سالهاست انتظار تو را می کشد بیچاره دلم،مانده چگونه بگوید چقدر خوشحال است…
لیاقت تراشیدن پیکره یادت هنوز مانده مرا شامل شود…اما به اقاقی سوگند گوی پرپر شدن از انتظار دیدارت را خودم ربودم.اگر یادت نبود مرهم دلتنگی هایم چگونه دوام می آورد این تیپا خورده شعله ور!
نظرات 1 + ارسال نظر
غریبه جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:28 ب.ظ

غمازان بهاری به خزان سوگند می خورند
که بهار را انتظار می کشند ...
خزان فصل سوختن است و بهار فصل روییدن
و واصل این دو فصل توئی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد