این جمعه دلگیرتر

تا کی روزها و شبهایم را به هم بدوزم،مگر می شود ندوخته شکافت؟
مگر گلهای شاخه ای در آب دوام می آورند؟
میان بهت مهتاب آور چشمانت چرا اینگونه ظلمت قاب گرفته ای؟بگذار سپیده در مژگانت بدمد ،امید خواهد آمد…
نظرات 7 + ارسال نظر
غریبه جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 07:52 ب.ظ

گل شاخه ای :
امید را بهانه کن.بهانه ای برای ماندن
شاید تا دلگیرترین جمعه فاصله ای نیست ...

محمد رضا جمعه 21 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 11:15 ب.ظ http://www.liberta.persianblog.com

سلام .......ببخشید من چند وقت نتونستم بیام........امیدوارم جمعه های دلگیر خیلی زود تموم بشن..........MR

راحله شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 12:58 ق.ظ

سلام
این روز ها که می گذرد هر روز
احساس می کنم که کسی در باد
فریاد می زند
احساس می کنم که مرا
از عمق جاده های مه آلود
یک آشنای دور صدا می زند
.............
این روز ها که می گذرد هر روز
در انتظار آمدنت هستم!
اما
با من بگو که آیا من نیز
در روزگار آمدنت هستم؟؟؟
(قیصر امین پور)

صالح دئروند شنبه 22 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 11:39 ب.ظ http://ghazalsora.persianblog.com

سلام عسل خانوم! مرسی از لطفت.

ماه خانم یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 08:20 ق.ظ http://mahboubeh.persianblog.com

سلام خانمی.....زیبا بود....یه سر بزن....موفق و شاد باشی...یا علی

سوشیانت یکشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 04:33 ب.ظ http://soshiant.persianblog.com

سلام . خیلی قشنگ بود . به ما هم سر بزن

ایمان دوشنبه 24 شهریور‌ماه سال 1382 ساعت 07:39 ب.ظ

در بیابان گردی ما و مقامات رقیب ***** یک سخن این بس که شاهد باقر است

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد