چه گویم از دل با تو که شاه دل در سینه ات می تپد،به تو قسم که پوسیده دلم از شب،ای کاش به یاد طلوع می افتادی…
از پشت هر دریچه نگاه کردم فقط صدای نمناک علفهای تر شده از ریزش چشمانم ،تو را خواند ومن باز هیچ ندیدم کجایی…
این چه می شد اگر می شد!این حادثه دیدار،دیگر غم هولناک دلبستگی گلستان بود برایم…
سلام
اگر می خواهيد وبلاگ خود را در فهرست کاربران معرفی کنيدبه وبلاگ فوق سر بزنيد
موفق باشيد
سلام
نوشتهای وبلاگت جدا محشره.
موفق باشی
سلام
خوب من متوجه نشدم منظور شما چيست
موفق باشيد
salam be man sar bezan merci bye
سلام . کارهایتان در وبلاگ جالبه . موفق باشید
شما شاه دل می نویسید. ما هیچ شاه گوش می کنیم.
King Nothing یکی از شعرهای متالیکاست...